سفري به خاطرات و بازيهاي دوران کودکي با منچ
يادش بخير دوران بچگي. هفت سنگ، تبارک ، گل کوچيک، دزد و پليس، زوو، دوچرخه، منچ و مارپله.
يادش بخير دوران بچگي، بچههايي که از صبح تا شب تو کوچهها بازي ميکردند
و همسايهها بر سرشان فرياد ميزدند که بچهها يواشتر. ديگر اين روزها
خبري از بازيهاي کودکانه نيست. ديگه کمتر محلههايي را ميتوان ديد که
پسراش تو کوچههاش از صبح تا شب دنبال يه توپ پلاستيکي فرياد بزنند و
دخترهاش هم تو حياط خونهها، برگ درختها رو بچينند و تو عالم خودشان قورمه
سبزي درست کنند.
اين روزها جاي تمام آن بازيهاي زيبا را بازيهاي رايانه اي گرفته اند.يکي
از بازيهاي نوستالوژيک آن دوران بازي منچ بود که دختر و پسر طرفدار پروپا
قرص اين بازي بودند .هنوز هم ترفندها و کلک هايي که براي آوردن عدد 6 تاس
مي زديم تو خاطرم هست؟
منچ بازي ساده اي است که توسط يکي از اهالي شهرمونيخ آلمان به نام يوزف
فريدريش اشميت اختراع شد. نام اصلي آلماني آن اين بوده است: Mensch! ?rgere
dich nicht به معني: « عصباني نشو مرد!» … علتش هم اين است که وقتي مهرهي
بازيکني توسط مهرهي بازيکن ديگري جايگزين ميشود بازيکن اول ميبايست
دوباره به خانهي نخست برگردد و همين موجب عصباني شدن و يا جوش آوردن او
ميشود. براي همين بر روي جعبه ي بازي کلمه
Mensch چاپ مي شود. بازي منچ به سال هاي دور باز مي گردد. محل پيدايش اين بازي در ايران، هند يا چين بوده است.
اگر شما هم پس از خواندن اين توضيحات هوس کرديد تا بار ديگر ، يک دست منچ بزنيد ، با ما همراه باشيد …